"هم وطن ای مهربون، منو از خودت بدون..."

به سایت خبری رستاخیز خوش آمدید

9.7.05

يکدست شدن بيشترِ حاکميتِ ايران و سياست آمريکا در قبال آن



این است ایران اسلامی، خوب یا بد را مردم ایران تشخیص می دهند




بنا به تعبيرِ تعدادی از مفسران آمريکايی، با روی کار آمدنِ کابينهء محمود احمدی نژاد، ترکيبِ سياسیِ حاکميتِ رژيمِ اسلامیِ ايران يکدست تر می شود و جناحِ اصلاح طلب که اکنون در خارج از حاکميـت قرار گرفته دوشاخه خواهد شد. شاخه ای کماکان با دفاع از تماميتِ رژيم و قانون اساسیِ آن به دنبال اصلاحاتِ تدريجی خواهد بود؛ و شاخه ای ديگر از حرکت ها و روش های راديکال تر استفاده خواهد کرد. با اين جدايی، دولتِ آمريکا نيز می توانددر حمايت از مخالفانِ رژيم که خواهان دموکراسی اند مصمم تر عمل کند. ن

ديروز مفسرِ «واشنگتن پست» در سرمقالهء اين روزنامه نوشت: «حال، رژيم ايران يک پارچه است؛ به همان نحوکه مردم ايران بايد با واقعيتِ اين رژيم روبرو شوند، ساير کشورهای دنيا نيز همين امکان را پيدا می کنند... احمدی نژاد با روشن کردن موقعيت، کار را برای دنيا آسان تر می کند که رژيمِ تهران را با چهرهء واقعی اش بشناسند و با آن رفتارِ مناسب اش را بکنند - شايد خود اين رژيم نيز بتواند بهتر با خودش کنار بيايد.» (جيم هوگلند - واشنگتن پست - ۷ جولای ۲۰۰۵). ن

خبرنگارِ روزنامهء مهمِ ديگر آمريکا «نيويورک تايمز» نيز از تهران گزارش می دهد که اکنون رهبران جناحِ شکست خوردهء اصلاح طلب اعتراف می کنند که رأی مردم به احمدی نژاد نشانهء اعتراضِ وسيع به اوضاع زندگی شان و تمايل به تغييرات بنيادی در اقتصاد و سياست بود. ن

مصطفی تاجزاده، معاون سابقِ وزير کشور، به خبرنگار تايمز می گويد: «ما هرگز تصور نمی کرديم که توده ها را از دست داده ايم. اين يک شوک بود.» تاجزاده و ساير رهبرانِ اصلاح طلب تازه به اين شناخت رسيده اند که گروهبندی های سياسیِ آنها تبديل شده بودند به بخشی از صاحب امتيازانِ دولتی و اِليت دم و دستگاه رژيم. اکنون احزاب رفورم و نيروهای اصلاح طلب در صددِ طرحِ يک استراتري تازه هستند که آبروی سياسیِ از دست رفته را به آنها برگرداند. نيويورک تايمز می نويسد: «بعضی از اصلاح طلبان می خواهند منحصرن در داخل مرزهای قانونیِ نظام کار کنند و با وجود ديدگاههای انتقادی شان، اصرار دارند که با انقلاب اسلامی و نظام مخالفت نمی ورزند. اما دسته ای ديگر به اين نتيجه رسيده اند که روحانيان حاکم هرگز اجازه نمی دهند يک حزب مخالف آزادانه رشد کند. به همين جهت می خواهند با روش های غيرقانونی نظير استفاده از شبکه های تلويزيونِ ماهواره ای پيام شان را به داخل خانه ها برسانند. گروهی ديگر نيز در صدد استفادهء جدی تر از اينترنت است.» ن

با پيوستن گروههای بيشتری از اصلاح طلبان به اپوزيسيون، محافظه کارانِ نزديک به کابينهء جورج بوش نيز در حمايت از آنها مصمم تر می شوند. برای نمونه، آقای مايکل روبين مشاور سابق وزيردفاع آمريکا در امور ايران و عراق و محقق ميهمان در ستادِ فکریِ مهم آمريکا «آمريکن انترپرايز اينستيتوت» ديروز نوشت خوشبختانه تا اين زمان هيچکدام از مقامات دولتی، خواهانِ مداخلهء نظامی يا بکار گرفتن سازمان مجاهدين خلق در اقداماتِ براندازی نشده اند. (بايد به ياد داشت که تعداد زيادی از نمايندگان مجلس نمايندگان و مجلس سنا به دولت بوش فشار می آورند که از نيروهایِ نظامی مجاهدين خلق برعليه ايران حمايتِ فعال کند.) ن

آقای مايکل روبين می نويسد: «واشنگتن بايد در جهت تحکيم جامعهء مدنی درايران عمل کند ... کاخ سفيد می تواند سياست هايی را در پيش گيرد که ايرانيان بتوانند همان حقوقی را به چنگ آورند که اهالیِ گرجستان، اوکراين و لبنان به دست آوردند... شروع کار می تواند اتحاديه های کارگری باشد که رژيم تهران می خواهد آنها را زير کنترل اش داشته باشد. کارگران ايران مدام از فسادِ گستردهء رژيم شکايت کرده اند. صدها کارخانهء نساجی در سالهای اخير ورشکست شده اند. در يک مورد، يکی از بنيادهای رژيم کارخانه ای را برای منفعتِ شخصیِ مديران اش فروخت و کارگران را اخراج کرد. در اصفهان نيروهای نظامی، اعتصاب کارگران نساجی را فرو نشاندند. در مناطق نفتی مدام درگيری [ميان کارگران و مقامات] رخ می دهد.» (نشريهء «فوروارد فاروم» - ۸ جولای ۲۰۰۵ ) ن

آقای روبين ادامه می دهد در حالی که اتحاديهء «همبستگی» در لهستان آمادهء جشنِ بيست و پنجمين سالگردش می شود، هيچ دليلی وجود ندارد که آمريکا و اروپا از جنبش های کارگریِ آمريکای لاتين و آسيایِ جنوب شرقی حمايت کنند اما همين حمايت را از کارگران ايران دريغ بدارند. حمايت از آزادی بيان و مطبوعات، حمايت از جامعهء اينترنتیِ بلاگرها، حمايت از رهبران دانشجويی و کمک فنی به آنها در داشتن تلفن های ماهواره ای و وسايل ارتباطی بايد در دستور کار واشنگتن قرار بگيرد. ن

به نظر می رسد که وزارت امور خارجهء آمريکا نسبت به اين خواسته ها بی تفاوت نيست. همچنانکه وزير امور خارجه خانم کانداليزا رايس در سخنرانی معروف اش در دانشگاه آمريکايیِ قاهره در مصر گفت: «کشور من آمريکا برای مدت شصت سال در جهت دفاع از امنيت منطقه، به دموکراسی هيچ بهايی نداد؛ در نتيجهء اين سياست در خاورميانه ما نه امنيت داريم و نه دموکراسی ...اکنون بايد همهء بهانه هايی را که دموکراسی را به تعويق می اندازد کنار بگذاريم.» ن

يکی از فعالان حقوق بشر در ايران می گويد: «اين طعن آميز است که جناحی از نيروهای محافظه کار آمريکايی به طور فعال از خواسته های چپ در ايران دفاع می کنند، در حاليکه نيروهای به اصلاح چپ ايران در دفاع از هاشمی رفسنجانی و دفاع از حق ملايانِ در داشتن تکنولوژی اتمی برعليه اسراييل و آمريکا و تحقير دموکراسیِ آمريکا با يکديگر مسابقه گذاشته اند.» ن

RASTAXIZ - Latest Iran and World News

Afshin Irani  ||  04:07


Comments: Post a Comment